« یَـم غـم »
بار دگر جهان تشیع به ماتم است ..
آدم بسان جنّ و ملک در یَم غم است...........................
شد سوگوار سبط نبی پور مرتضی ...
آنکو به عرف اهل زمان نامش آدم است..........................
در عرش حق ز بهررضا(ع) سوک شد بپا ....
در غم ز بهرحجت حق عرش اعظم است.........................
زهر جفا به جان شریفش شرر زدست .....
حال عزیز فاطمه(س) زان زهر در هم است........................
خیل ملک ز بهر رضا(ع) گریه می کنند .....
پشت فلک ز ماتم پور علی(ع) خم است........................
بیحد ستم ز مردم دوران بدیده است ...
آن رهبری که اعلم و اتقی و افخم است..........................
پور علی(ع) که نام در شهر علم داشت .....
هم هشتمین وصیّ رسول مکرّم است........................
داناترین و رهبر عادل به اهل دین ..........
از عالمان اهل زمان جمله اعلم است..................
پس چون شود که کشتن رهبر روا شود ...
شیطان مگر بجای مسلمان مسلّم است.........................
چون شد مگر به قوم مسلمان که نزدشان .....
حُبّ هوا به طاعت خالق مقدّم است........................
شد اینچنین که کشتن رهبر مجاز گشت
دین خدا اسیر ستمکار اظلم است
نفرین حق به قوم دنّی امام کُش حکاک دان، که پایه اسلام محکم است